تاثیررفتارخانواده بر نوجوانان و جوانان


چند لحظه زندگی برای یکدیگر

پرواز را به خاطر بسپر...پرنده مرده است


بررسی نقش والدین و روابط آن‌ها در تربیت نوجوانان

 

انواع والدین

 

والدین را می‌توان به هشت گروه طبقه‌‌بندی کرد. آنچه ما در شرایط مختلف، انتخاب و اجرا می‌کنیم، دانسته و ندانسته تابع یک نظام با یک سری قوانین است. والدین می‌توانند حداقل در یکی از دسته‌بندی‌های زیر قرار گیرند:

 

1. بعضی از والدین «همان طور که من گفتم» هستند که در این خانواده‌ها مقررات نقش اصلی را بازی می‌کنند و انعطاف‌پذیری وجود ندارد. زمانی که مخالفتی وجود داشته باشد این پدر .و مادر هستند که حرف اول و آخر را می‌زنند.

 

2. برخی از والدین «هیچ اصولی در کار نیست» هستند. همه اصول بی‌پایه و گذراست و ملاک پذیرش و عدم پذیرش هر چیز هر روز تغییر می‌کند.

 

3. برخی والدین «مشکلات مربوط به خود را دارند» چنین والدینی به حدی درگیر مسائل و مشکلات خود هستند که به ندرت فرصتی برای رسیدگی و توجه به فرزندان را می‌‌یابند.

 

4. در نوع دیگری از خانواده‌ها «اسرار خانوادگی» دیده می‌شود. در این خانواده‌ها مسائل خاصی وجود دارد که از همان ابتدا به صورت معما باقی می‌ماند و به زمان‌های گذشته مربوط می‌شود و هیچ کس چیزی در مورد آن عنوان نمی‌کند.

 

نتیجه این که بسیاری از مسائل در این خانواده‌ها آشکارا مورد گفت‌وگو قرار نمی‌گیرند. مسائلی مانند احساسات.

 

5. گروه بعدی «والدین عصبانی» هستند. این افراد به علت این که در زندگی با اتفاقات بسیار بدی مواجه بوده‌اند، همواره آماده سرزنش و درگیری با هر چیز و هر کس که در اطراف خود می‌بینند، هستند. این احساسات درونی، بر روی زندگی تمامی افراد خانواده تأثیر می‌گذارد.

 

6. نوع دیگر «والدین نگران» هستند. این والدین افرادی هستند که فرزندان و همسر خود را دوست دارند و همواره سعی خود را در حد توان می‌کنند تا برای آنان بهترین باشند ولی به دلیل عدم اعتماد به نفس قادر نیستند موفقیتی در این راه کسب کنند.

 

7. برخی دیگر «والدین به خاطر من این کار را بکن» هستند. این افراد در جوانی خود مایل به انجام کارهای بسیاری بوده‌اند ولی هرگز موفق به انجام آن نشده‌اند. به همین دلیل فرزندان خود را به شدت تحت فشار قرار می‌دهند تا چنان که والدینشان می‌خواهند زندگی کنند.

8. دسته آخر والدینی هستند که به ظاهر راه صحیح را انتخاب کرده‌اند. آنان «والدین خوب» هستند والدینی نه عاملی بلکه منطقی و با اعتماد به نفس و مهربان. والدین خوب می‌توانند خصوصیات والدین گروه‌های دیگر را در شرایط خاص داشته باشند ولی رمز موفقیت آن‌ها در خانواده گوش دادن به صحبت‌های فرزندان و گفتگو با آن‌هاست)

 

[1].

 

 

 

ویژگی‌های والدین

 

هر کس بخواهد در مسیر تربیت گام بر دارد مربی است و باید ویژگی‌هایی داشته باشد از مهم‌ترین ویژگی‌هایی که والدین باید داشته باشند چنین است:

 

1. اخلاص: با توجه به این که مؤثر واقعی خداست، پدر و مادر برای تأثیر سخن و رفتارشان باید اخلاص داشته باشند و برای خدا تربیت کنند. اگر پدر و مادر، تمام ابزارهای تربیت «آگاهی از روانشناسی، آشنایی با مسائل علمی علوم تربیتی، آگاهی از زوایای روحی و روانی» را درست داشته باشند، اما خدا را در نظر نگیرد، در تربیت موفق نخواهد بود.

 

2. توکل: با توکل به خدای بزرگ، مسیر پر پیچ و خم تربیت، راحت‌تر پیموده می‌شود.

3. توسل: توسل به امامان معصوم علیهم‌السلام بسیار راهگشاست. ما شیعیان در اقیانوس برکت معصومان غرقیم: اما قدر آن را نمی‌دانیم: چنان ماهی که در آب است و قدر آب را نمی‌داند

 

[2].

 

 

 

پدر یا مادر کدام یک نقش مؤثرتری در تربیت نوجوان دارند؟

 

به طور طبیعی، پسر از پدر و دختر از مادر الگو می‌گیرد: اما به دو دلیل نقش مادر بیشتر است.

 

1. رابطه عاطفی فرزند (چه دختر و چه پسر) با مادر، از رابطه پدر افزون‌تر است.

 

2. کودک (چه دختر و چه پسر) بیشترین زمان کودکی را با مادر صرف می‌کند بر اساس یک محاسبه، کودک از لحظه تولد تا پایان دوران کودکی (12 سالگی) 95 هزار ساعت زندگی می‌کند. از این 95 هزار ساعت، 5 هزار ساعت در مدرسه و 5 هزار ساعت دیگر در کوچه و محله است و بقیه یعنی 85 هزار ساعت دیگر را مستقیم یا غیر مستقیم در دامان مادر به سر می‌برد: بنابراین نقش مادر مهم‌تر است.

نگاهی به زندگی بزرگان دینی و حتی موحدان غیر مسلمان، این ادعا را ثابت می‌کند. بزرگانی چون شهید بهشتی، علامه طباطبایی، شیخ انصاری و... مادرانی وارسته داشته‌اند که آنان را با قلبی پاک و با یاد خدا بزرگ کرده‌اند

 

[3].

 

جنایتکاران تاریخ نیز به طور معمول، از دامان پاک مادری وارسته محروم بوده‌اند. اگر از خود بپرسیم که خانواده به انسان چه می‌دهد؟ پاسخ ما عبارت خواهد بود از محبت، امنیت، شادمانی و آسایش، پس هدف نهایی همان محبت و آسایش است.

 

 

 

هماهنگی والدین در تربیت

 

یکی از مهم‌ترین مسائل مربوط به تربیت فرزند، هماهنگی پدر و مادر است. تربیت مانند پرنده‌ای است که برای پرواز به دو بال نیاز دارد.

 

اختلاف والدین در تربیت فرزند (استفاده از تنبیه بدنی، سخت‌گیری، حضور در محافل مذهبی و...) فرزندان را دچار تعارض می‌کند. وقتی پدر یک مبنا دارد و توصیه‌ای می‌کند و مادر مبنایی دیگر دارد یا (بالعکس) فرزند شما مجبور است، یکی را بپذیرد و چون پدر و مادر، هر دو را دوست دارد، توان یکی را نخواهد داشت و دچار التهابی درونی و تعارض می‌شود. در صورت اختلاف مبنایی در تربیت فرزند خود با گفت‌وگو و تبادل اندیشه، به مبنا و شیوه‌ای واحد برسید. توجه داشته باشید که این گفت‌وگو در حضور فرزندان صورت نگیرد. در مواردی که نمی‌توانید به توافق برسید، نظر مشاوری آگاه، متدین و دلسوز می‌تواند راهگشا باشد.

 

در تربیت مقطعی و برخوردهای موردی هم هماهنگی والدین و حتی بقیه اعضای خانواده لازم است. پدر تصمیم می‌گیرد از شیوه قهر کردن استفاده کند: اما چون مادر با وی هماهنگ نیست همزمان با قهر پدر، از فرزند خود طرفداری می‌کند و طبیعی است که توبیخ سنجیده مادر بی‌اثر خواهد شد.

 

هماهنگی بین مدرسه و خانه نیز در تربیت لازم است؛ اگرچه آثار منفی عدم این هماهنگی همچون عدم هماهنگی والدین نیست؛ زیرا رابطه روحی فرزند شما با معلم، چنان رابطه عاطفی با والدین نیست. اثر منفی عدم هماهنگی با مدرسه این است که تربیت والدین در خانه را بی‌اثر می‌کند یا بالعکس.

 

 

 

اختلاف والدین در تربیت

 

اختلاف پدر و مادر، بلای خانمانسوزی است که بر روح و روان فرزند، آثاری بسیار منفی دارد. مقصود از اختلاف پدر و مادر، فقط درگیری فیزیکی نیست؛ بلکه مجادله‌های لفظی و صدای بلند نیز اختلاف به شمار می‌رود. آنگاه که با همسر خود مجادله می‌کنید به چهره فرزند خود بنگرید آثار اضطراب را به طور کامل در چهره‌اش خواهید دید. در بسیاری از موارد، این اضطراب با رنگ‌پریدگی صورت او همراه می‌شود.

 

پدر و مادر سعی می‌کنند مجادله‌های لفظی خود را کنار بگذارند. سرچشمه بسیاری از مجادله‌ها مسائل پوچ و بیهوده است که با اندکی فداکاری از سوی دو طرف از بین می‌رود.

 

 

 

آگاهی والدین از علم روانشناسی چه تأثیری در تربیت نوجوان دارد؟

 

آشنایی با مسائل روحی نوجوانان از طریق علم روانشناسی برای والدین لازم است؛ البته به این معنا که در این علم متخصص شوند. آشنایی اجمالی با شاخه‌های عمومی روانشناسی و آشنایی بیشتر با شاخه‌های مربوط به نوجوانان و آشنایی با روانشناسی رشد که نیازها و رفتارهای فرزند در سنین مختلف و نوع برخورد مناسب با او را بررسی می‌کند، سبب توفیق افزون‌تر والدین در تربیت نوجوان خواهد شد. پدر و مادر آگاه از علم روانشناسی، می‌دانند که رفتارهای نابهنجار فرزندشان، در موارد بسیاری ریشه روحی و روانی دارد، بدین جهت در مواجهه با اینگونه رفتارها، در پی ریشه می‌روند تا با اصلاح ریشه، رفتار نیز اصلاح شود.

 

نقش خانواده در تربیت فرزند نوجوان

 

نقش پدر و مادر از این جهت بسیار مهم است که پسر در خانواده پدر را از جهت خصوصیات مردانه الگوی خویش قرار می‌دهد و با او همانندسازی می‌کند و دختر مادر را الگو قرار می‌دهد.

 

کار دختر در این زمینه آسان‌تر از پسر است، زیرا پسر که در دوره خردسالی بیشتر تحت تأثیر مادر و وابسته به اوست در مرحله‌های بعدی باید الگوی خود را تغییر داده با پدر همانندسازی کند، حال آن که دختر نیازی به این الگو ندارد.

از اینجا می‌توان دریافت که کار پدر در ارتباط با پسر حساس‌تر است و او باید نقش فعال را در جهت آموزش نقش ویژه پسر بر عهده گیرد. کودکانی که به علت مرگ یکی از والدین یا جدایی آن دو هم به پدر یا مادر دسترسی ندارد، در فراگیری نقش ویژه خود دچار مشکل می‌شوند. به همین دلیل اگر پدر یا مادر نتوانند نقش خود را به درستی ایفا کنند و الگوی صحیح و مناسبی برای فرزندان خود باشند، بی‌تردید دشواری‌های فراوان برای فرزندان آن‌ها پیش خواهد آمد

 

[4].

 

نقش پدر

اگر پدر انس، همراهی و همنشینی کافی با پسر نداشته یا حضور کافی در خانواده نداشته باشد، زمینه برای رشد ویژگی‌های مردانه در پسر فراهم نمی‌شود. به همین ترتیب اگر پدر نقش قوی و فعال در مدیریت خانواده نداشته باشد و تقریباً از اراده خانواده برکنار باشد، پس فاقد روحیه مردانه و قوی خواهد شد و این امر در رفتار اجتماعی او اثرات سوئی باقی خواهد گذاشت. چنین افرادی معمولاً از استقلال، قدرت و مدیریت کافی برخوردار نیستند و چه بسا قادر به دفاع از حقوق فردی خود نیز نباشند، چه رسد به دفاع و حمایت از خانواده خود

 

[5].

 

نقش مادر

اگر مادر با دختر خود انس و صمیمیت کافی نداشته باشد، زمینه برای پرورش ویژگی‌های زنانه در وی فراهم نمی‌شود، در این صورت چه بسا دختر از مواهب درونی خود از قبیل لطافت، روح، عاطفه و احساس برخورداری کافی پیدا نکند روحیه‌ای خشن بیابد. همچنین اگر مادر در خانواده نقش غالب و مسلط را ایفا کند. دختر الگویی صحیح و مناسب که بتواند نقش ویژه او را به او بیاموزد نخواهد داشت و این امر در رفتار اجتماعی او در آینده اثرات نابجایی خواهد داشت. به هر حال اگر مادر الگویی مناسب و شایسته از یک «زن» نباشد، در رشد و پرورش و هدایت نقش ویژه دختر خود آثاری نامطلوب بر جای می‌گذارد

 

[6].

 

فرزندان طرز رفتار با دیگران چگونگی برخورد با مشکلات، شیوه کنترل عواطف، بهره‌گیری از معنویات و موازین اخلاقی، معارف دینی، باورها و ارزش‌ها نحوه نگرش به امور، کار و تلاش و بسیاری از امور را در خانواده و از طریق مادر فرا می‌گیرند.

 

وجود مادر در خانواده گرچه به عنوان الگو برای همانندسازی فرزندان دختر الزامی است، ولی پسران نیز از نگرش و طرز تفکر مادر تأثیر می‌پذیرند.

 

در یک خانواده فاقد پدر، مادر می‌تواند علاوه بر تحمل فشارهای روحی ناشی از عدم حضور پدر، به مسائل و مشکلات فرزندان رسیدگی کرده و تا هدایت آنان به مراحل بالاتر رشد دست از تلاش بر ندارد. ولی از آنجا که بخش اعظم انرژی‌های پدر بیرون از خانه صرف می‌شود لذا بسیاری از خانواده‌ها بر این باورند که پاسخگویی به نیازهای عاطفی فرزندان و رسیدگی به مسائل تربیتی آن‌ها به عهده مادر بوده و این امر پدران را صرفاً به حمایت مالی خانواده محدود می‌نماید. در چنین جوامعی در صورتی که مادر به دلیل بیماری، فوق و یا طلاق از خانواده جدا گردد. بسیاری از مسائل خانواده به صورت لاینحل باقی خواهد ماند.

 

 

 

محبت فرزند و نقش تنبیه و تشویق در تربیت نوجوانان

 

عشق و محبت ورزیدن به نوجوانان

 

از مهم‌ترین عوامل در تربیت فرزندان سیراب کردن آن‌ها از مهر و محبت است. اثر محبت در رشد روانی فرزندان مانند اثر نور و حرارت در رشد دانه گیاهان است. تا گرمای محبت به فرزندان یک خانواده نرسد و آنان را سیراب نسازد، رشد روانی و شخصیتی آن‌ها به طور طبیعی به انجام نمی‌رسد.

 

خانواده‌ای که از لحاظ عاطفی ضعیف است، نمی‌تواند اعضای خود را به گرمی دور هم جمع کند و آن‌ها را نگه دارد.

 

تجربه نشان می‌دهد که: بسیاری از انحرافات نوجوانان ناشی از کمبودهای عاطفی آن‌ها در خانواده است. نوجوانی که محبت کافی از پدر و مادر دریافت نکرده است برای پذیرش انواع اختلالات رفتاری و انحراف اخلاقی آمادگی بسیار دارد. محبتی که فرزندان در خانواده دریافت می‌کنند، موجب آرامش روانی آن‌ها می‌شود و همین آرامش روانی، آن‌ها را از تمایل به بسیاری از لغزش‌های اخلاقی باز می‌دارد. دختر نوجوانی که کمبود محبت دارد به هر کس که سر راه او قرار گیرد و به او اظهار محبت کند علاقه‌مند می‌شود و چه بسا در این مسیر تباه می‌شود.

 

در آموزش‌های اسلامی محبت کردن به فرزندان بسیار توصیه شده است و باید توجه داشت که هیچ عاملی به اندازه محبت در نرم کردن دل‌ها و ایجاد جو صمیمی و آمیخته با تفاهم مؤثر نیست و ما نباید از آثار معجزه‌آسای آن در تربیت فرزندان خود غافل شویم.

 

اگر فرزندانمان با خانواده احساس صمیمیت نکنند و احساس نکنند که مورد محبت هستند، احتمالاً برای تطبیق دادن خود با اجتماع با مشکل مواجه خواهند شد.

و نوجوانانی که احساس می‌کنند پدر و مادرشان آنان را دوست ندارند، معمولاً در زمینه پیشرفت اجتماعی و تحصیلی و عاطفی مشکل دارند. درک نشان دادن عشق و عاطفه، به عنوان محافظی در برابر مشکلات آینده فرزندان عمل می‌کند اگر والدین فرزند خود را بپرورانند و به نیازهای او پاسخ دهند، احساس خواهد کرد دوستش دارند

 

[7].

 

لزوم محبت در خانه

 

نوجوانانی که از حمایت و گرمی عاطفه برخوردار نیستند، ممکن است از یک ناخوشی غم‌انگیز که تحت عنوان «نقصان رشد» شناخته شده است، رنج ببرند و نوجوانانی که احساس می‌کنند محبت نمی‌بینند، احتمالاً در برابر شرایط و محیط اطرافشان، به طور مقابله‌ای و یا از طریق روش‌های خود تخریبی واکنش خشم‌آلود نشان می‌دهند. به علاوه ممکن است تأثیرات ناشی از احساس محبوب نبودن همواره زندگی آینده آنان را تحت شعاع قرار دهد.

 

فرار از بی‌مهری و پناه آوردن به محبت دیگری

 

در صورتی هم کمبود محبت و عاطفه به فرزندان موجب فرار نوجوان یا جوان از خانه می‌شود و اگر ما پدران و مادران از خود بپرسیم موقعی که نوجوان از خانه فرار می‌کند از چه چیزی فرار کرده است؟

 

به نظر می‌رسد که ریشه کلی انواع فرارها از یک چیز سرچشمه می‌گیرد که آن عبارت است از «فرار از بی‌مهری و پناه آوردن به محبت دیگری» نوجوان با این کار عصیان خود را علیه پدر و مادرشان می‌دهد.

از خود انتظار نداشته باشید که والدین کاملی باشید چنین طرز تفکر و روشی فاصله بین فرزندان و والدین را افزایش می‌دهد اگر والدین این واقعیت را بپذیرند که، عدم تلاش نکردن آنان برای کامل بودن به صرف انرژی‌هایشان در جهت نزدیک شدن به فرزندان می‌انجامد، با آرامش بیشتری به وظیفه خود عمل می‌کند. همه والدین در صددند که مسیر زندگی را برای فرزندشان کاملاً هموار سازند. این کاملاً طبیعی است اما والدین با کفایت با چنین میلی محتاطانه برخورد می‌نمایند

 

[8].

 

محبت بی‌حد و حصر

 

روش غلطی که بسیاری از والدین به کار می‌برند این است که به تربیت‌شوندگان محبت فوق‌العاده‌ای ابراز می‌شود. با صراحت باید اعتراف کرد که این روش هم دارای معایبی است و آن عبارت است از این که در حوادث غیر معمولی، فرزندان در می‌مانند، افرادی اتکایی و تابع دیگران بار می‌آیند. محبت باید چنان باشد که اولاً فرزندان بیش از حد وابسته بار نیایند و بتوانند در غیاب والدین روی پای خود بایستد و همواره خود را محتاج توجه و یاری آن‌ها نمی‌بینند. بعضی از پدر و مادرها به ویژه مادران در برابر کوچک‌‌ترین مشکلی که برای فرزندانشان پیش می‌آید به شدت بی‌تابی می‌کنند و خود را می‌بازند. ثانیاً از خودراضی، پر توقع و لوس بار نیایند. فرزندانی که بیش از حد مورد محبت والدین قرار می‌گیرند، از دیگران نیز توقع محبت‌های آنچنانی را دارند و زمانی که وارد جامعه می‌شوند، چون توقعات آن‌ها برآورده نمی‌شود، سرخورده، مأیوس و افسرده شوند.

 

چنین افرادی نمی‌‌توانند با دیگران رابطه عاطفی متعادل برقرار کنند، زیرا توقعات بیش از حد آن‌ها موجب می‌شود که افرادی بسیار زودرنج و شکننده باشند، چنین افرادی در زندگی خود نیز به علت همین روحیه آسیب‌پذیر با مشکلات جدی روبرو می‌شوند.

 

اینجاست که می‌توان نقش تربیت را در دوران نوجوانی در سرنوشت خانواده‌های آینده مشاهده کرد.

 

اعتیاد در نوجوانان

 

اعتیاد به مواد مخدر یکی از مسائلی است که در بین نوجوانان و جوانان وجود دارد. عواملی که در اعتیاد نوجوانان به مواد مخدر وجود دارد عمدتاً به سه دسته تقسیم می‌شوند:

 

1ـ عوامل فردی: که نوجوان به خاطر کسب لذت، کنجکاوی، میل به فراموشی برخی از واقعیات، دردهای جسمی و پاره‌ای از نگرانی‌های عصبی و روانی به طرف مواد مخدر می‌رود و وقتی آلوده به این مواد شد جدا شدن و ترک مواد برای او خیلی سخت است.

 

2ـ عوامل خانوادگی: که بارزترین این عوامل را می‌توان فقر مادی شدید یا رفاه اقتصادی فراوان، نزاع‌های والدین، نقص و گسستگی خانواده، انحرافات در ارتباطات گروهی و جرم‌زایی خانواده را می‌توان ذکر کرد.

 

3ـ عوامل اجتماعی: آن دسته از عواملی است که مدرسه و خانه در ایجاد یا تغییر آن به طور مستقیم دخالتی دارد. اما غالباً در معرض آن‌ها قرار می‌گیرند که در دسترس بودن مواد مخدر نابرابری‌های اقتصادی و اجتماعی، تسلط بیکاری و بحران اقتصادی و رشد صنعت و شهر را می‌توان از این دسته از عوامل به شما آورد.

 

تربیت صحیح سدی در برابر اعتیاد

 

بهترین شیوه برای جلوگیری از اعتیاد معالجه آن نیست، بلکه پیشگیری صحیح و به موقع است، نباید منتظر بزرگ شدن فرزند ماند بلکه باید خیلی زود اقدام به پیشگیری کرد. برای این رعایت هفت نکته به والدین توصیه می‌شود:

 

1ـ امنیت روحی برای فرزند خود ایجاد کنید.

 

2ـ برای فرزند خود شخصیت قائل شوید و به حرف‌های او گوش و با او درست صحبت کنید.

 

3ـ به فرزندتان آزادی بدهید.

 

4ـ فرزند شما به یک الگوی واقعی احتیاج دارد.

 

5ـ فرزند شما به تحرک و تغذیه صحیح احتیاج دارد.

 

6ـ فرزند شما به دوست احتیاج دارد و محیطی که او را درک کند.

 

7ـ فرزند شما در زندگی به هدف و انگیزه احتیاج دارد و این وظیفه والدین است که به فرزندانشان در انتخاب هدف زندگی با توجه به علایق و استعدادشان کمک کنند.

 

قاطعیت پدر و مادر در تربیت نوجوانان

 

قاطعیت از شرایط لازم در تربیت است. منظور از قاطعیت، محکم، جدی و استوار بودن شخص در رأی و تصمیم خویش است. اگر اصولی مانند محبت، صمیمیت، تکریم شخصیت و... توأم با این اصل نباشد نتیجه لازم از آن‌ها گرفته نمی‌شود.

 

بعضی از افراد فاقد قدرت تصمیم‌گیری بوده و در رأی و نظر خود جدی و قاطع نیستند، به آسانی از تصمیم خود بر می‌گردند یا آن را رها می‌سازند، از این‌رو دیگران رأی و نظر آن‌ها را جدی نمی‌گیرند. این قبیل افراد در زمینه مدیریت بسیار ضعیف و ناتوان هستند و از نفوذ کلام کافی نیز برخوردار نمی‌باشند در محیط خانواده به همان اندازه که مهر و صفا لازم و حیاتی است. وجود قاطعیت، جدیت و مدیریت نیز ضروری است.

 

با توجه به ویژگی‌های فطری مرد، پدر نقش مدیریت و مسئولیت اداره خانواده را بر عهده دارد. او باید خصوصیات لازم را برای مدیریت خانواده داشته باشد که یکی از مهم‌ترین آن‌ها داشتن قاطعیت است. این قاطعیت در تصمیم‌گیری‌ها و برخوردهای تربیتی با فرزندان بسیار آشکار می‌شود. البته، مادر نیز باید از این ویژگی برخوردار باشد تا بتواند نقش تربیتی خود را با قدرت ایفا کند. اگر فرزندان این ویژگی را در والدین و به ویژه در پدر سراغ نداشته باشند، از او حساب نمی‌برند و او را جدی نمی‌شمارند، در نتیجه افرادی خودسر و گستاخ بار می‌آیند، در صورتی که لازمه تربیت این است که در مواردی والدین با قطعیت در برابر کار خلاف یا خیره‌سری‌های فرزند بایستد و او را از آن کار باز دارند.

 

خشونت علیه فرزندان قاطعیت نیست

 

در اینجا لازم است این نکته را مورد توجه قرار دهیم که قاطعیت غیر از خشونت است و آن دو را نباید با هم اشتباه کرد. خشونت بیجا نوعی ضعف روحی و اخلاقی است. فرد خشن‌گویی هیچ وسیله‌ای را غیر از خشونت برای اجرای مقاصد خود نمی‌شناسد و به همین دلیل در هر کاری از خشونت کمک می‌گیرد در صورتی که راه‌های زیادی برای انجام کارها وجود دارد که مؤثرتر از خشونت است. مثلاً پدری که نمی‌تواند با روش‌های صحیح تربیتی خود را از کارهای خلاف باز دارد متوسل به تنبیه می‌شود. در صورتی که تنبیه آخرین وسیله‌ای است که باید از آن استفاده کرد.

 

گفتگوی ثمربخش

 

وقتی نوجوانی دچار مشکل می‌شود بسیاری از بزرگ‌ترها نیز او را متهم می‌کنند و تحت فشار قرار می‌دهند. اگر برای فرزند شما حامی دیگری وجود دارد چنین کاری منصفانه است ولی چه کسی غیر از پدر و مادر حامی فرزندش می‌باشد.

 

بسیاری از والدین طوری رفتار می‌کنند که گویی همیشه فرزندشان مقصر است.

 

آن‌ها در هر نوع نزاع یا مشاجره‌ای مدافع طرف مقابل هستند و هیچ توضیحی را دلیل بی‌ادبی یک راننده، بدخلقی یک معلم، توهین یک دربان و آزار یک مزاحم نمی‌دانند.

برخی از والدین از همراهی فرزندشان در این دنیای وحشتناک امتناع می‌ورزند و تمایل طبیعی خود را مبنی بر کمک و مهربانی با آنان زیر پا می‌گذارند زیرا گمان می‌کنند فرزندشان در مکتب خشونت زندگی کردن را بهتر می‌آموزد. این اعتقاد غلط، بسیاری از والدین و فرزندان را نسبت به هم بیگانه نگاه داشته است

 

[9].

 

پدر و مادر با تکیه‌گاه فرزندشان باشند. مثل یک وکیل مدافع قانونی عمل می‌کنند، رفتار نادرست را تأیید نمی‌کند و خلافکاری‌ها را نادیده نمی‌گیرد.

 

والدین عزیز هرگز آگاهی‌ها و دریافت‌های فرزندتان را تکذیب نکنید، تجربیات او را نفی نکنید، احساساتش را متعلق به خودش بدانید و انتظار نداشته باشید که به آنچه خود دیده، شنیده و حس کرده تردید کنید.

 

گردآورنده:

طاهره احسانی

 

 

آثار نامطلوب خشونت در تربیت

 

یکی از شایع‌ترین عواملی که اثرات تربیتی سوء در فرزندان بر جای می‌گذارد استفاده بیجا از خشونت و شدت عمل است، چه بسیار نوجوانانی که قربانی خشونت والدین به ویژه پدر شده از تربیت سالن محروم مانده‌اند. نوجوانانی که در دوران کودکی تحت تأثیر تربیت خشن پدر و مادر بوده‌اند، روحیه‌ای ناسالم دارند.

 

اینگونه افراد به علت برخوردهای خشن، گرفتار عقده‌ی حقارت هستند و همین عقده سرچشمه بسیاری رفتارهای نادرست در آن‌هاست.

 

کبر و غرور یکی از اینگونه رفتارهای ناشایست است که از عقده حقارت سرچشمه می‌گیرد. این نوع کبر و غرور در حقیقت عکس‌العمل روانی این افراد در برابر احساس حقارت خود است.

 

علاوه بر این، رفتار خشونت‌آمیز پدر یا مادر فضای خانه را از صمیمیت و همدلی خالی می‌سازد و بذر کینه و دشمنی را در ضمیر فرزندان


نظرات شما عزیزان:

Nima
ساعت23:17---1 بهمن 1391
با سلام خدمت شما دوست عزیز شما رو به وبلاگ تازه های موبایل و کامپیوتر دعوت میکنم
ما تو این وبلاگ سعی کرده ایم جدید ترین و بهترین مطالب و برنامه ها رو برای دانلود گذاشته ایم با لینک مستقیم
از شما تقاضا میشه با تبادل لینک هم به افزایش رنک شما و هم ما کمک کنیم چون ما هر روز آپیم
در ضمن ما شما رو لینک کردیم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در سه شنبه 1 / 11 / 1391برچسب:,ساعت 22:32 توسط سجاد آقامحمدی| |


Power By: LoxBlog.Com